پنجشنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۳ 24 October 2024
پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۲
کد خبر: ۸۲۶۶۳
آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

امروز هدف اول مبارزه این است: در فلسطین بمانیم!

امروز هدف اول مبارزه این است: در فلسطین بمانیم!
دکتر «مصطفی برغوثی» پزشک و سیاستمدار فلسطینی است که به عنوان دبیرکل جنبش «ابتکار ملی» فلسطین فعالیت می‌کند، نهادی که در سال ۲۰۰۲ تاسیس کرد. او از ۷ اکتبر به این سو، به شدت از حق فلسطینی‌ها برای مقاومت در برابر اشغال و آپارتاید در غزه و دیگر مناطق فلسطین، دفاع کرده و در مصاحبه اخیر خود نیز به اهمیت وحدت ملی فلسطین، چالش‌های پیش روی مبارزه فلسطینیان و حق مقاومت می‌پردازد.
نویسنده :
ثمین عباسی

 

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی


یک سال از آغاز نسل‌کشی اسرائیل در غزه گذشته است و اکنون این درگیری به یک جنگ منطقه‌ای که شامل حزب‌الله و احتمالا ایران می‌شود، گسترش یافته است. زمانی که حماس حمله ناگهانی خود را سال گذشته آغاز کرد، چه احساسی داشتی؟ آیا انتظار داشتی که واکنش اسرائیل به شکل یک نسل‌کشی باشد، مشابه آنچه شاهد بوده‌ای؟

هیچ‌کس انتظار نداشت که دومین تیپ فرماندهی بزرگ و قوی اسرائیل، یعنی «تیپ غزه» ارتش اسرائیل، چنین سقوط کند. این مسئله باعث به وجود آمدن اتفاقاتی شد که از نظر من، هرگز برنامه‌ریزی نشده بود؛ مثلا اسیر کردن غیرنظامیان. نوعی هرج و مرج به وجود آمد. البته من نمی‌دانستم چنین حمله‌ای رخ می‌دهد، صرفا انتظار داشتم نوعی خروش از جانب غزه اتفاق بیفتد. چون به هر حال اسرائیل به هیچ یک از درخواست‌ها برای پایان این محاصره توجه نداشت. ما شاهد ۵۷ سال اشغالگری اسرائیل بودیم. پاکسازی قومی نیز ۷۶ سال است که ادامه دارد. محاصره غزه به مرحله غیرقابل‌تحملی رسیده بود. شما تنها از ۱۷ سال محاصره حرف می‌زنید؛ وضعیتی که مردم به جز چند ساعت در روز، تقریبا اصلا برق نداشتند و ۲۴ درصد آب‌ها یا آلوده بود یا شور. در این وضعیت، ۸۰ درصد فارغ‌التحصیلان جوان بیکار بودند. نه تنها یک فاجعه اقتصادی کامل وجود داشت، بلکه امید نیز به‌طور کامل از بین رفته بود. فکر می‌کنم وقتی به آن لحظه خاص در هفتم اکتبر رسیدیم، برای همه فلسطینی‌ها روشن شد که اسرائیل هیچ برنامه‌ای برای حل مسالمت‌آمیز این وضعیت نداشته است.

دولت کنونی اسرائیل دولتی فاشیستی است و افرادی مثل «بتسائل اسموتریچ»، وزیر دارایی، و «ایتامار بن‌گویر»، وزیر امنیت ملی، که خودشان شهرک‌نشین هستند و قبلا توسط سیستم قضایی اسرائیل به عضویت در گروه‌های تروریستی متهم شده بودند، در آن حضور دارند. آنها به وضوح اعلام کرده‌اند برنامه اسرائیل این است که کرانه باختری را با شهرک‌ها پر کند تا فلسطینی‌ها هرگونه امید به تشکیل یک دولت را از دست بدهند و مجبور شوند انتخاب کنند؛ آنها در نهایت ناچارند بین ترک وطن که همان پاکسازی قومی است یا زندگی در شرایط تسلیم که آپارتاید است یا مرگ که نسل‌کشی است، یکی را انتخاب کنند. در واقع، این سیاست رسمی اعلام‌شده اسرائیل است. بنابراین، مردم انتظار داشتند برای رهایی از این وضعیت که اسرائیل به‌شکل عملی در حال حذف مسئله فلسطین بود، واکنشی نشان داده شود. نتانیاهو در بیان برنامه‌هایش کاملا شفاف عمل کرده بود. او اعلام کرده بود که هدف از عادی‌سازی روابط با کشور‌های عربی، نابود کردن مسئله فلسطین است.

اگر دنبال دلیل دیگری هستید، فقط کافی است سخنرانی نتانیاهو دو هفته قبل از هفت اکتبر را به یاد بیاورید. او در مجمع عمومی سازمان ملل نقشه‌ای را نشان داد که در آن اسرائیل تمام کرانه باختری، نوار غزه و بلندی‌های جولان در بر می‌گرفت. افزون بر این، نتانیاهو نقشه‌ای از خاورمیانه جدید را نشان داد که او تلاش دارد در آن ۵۰ سال آینده آن را بسازد.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی



بیایید سریع برویم سر زمان حال. اسرائیل اعلام کرده تهاجم زمینی «محدودی» را به سمت جنوب لبنان آغاز کرده است. همزمان، جنگ در غزه فعلا فروکش کرده، اما حملات هوایی و کشتار غیرنظامیان همچنان به‌طور منظم ادامه دارد و احتمال آتش‌بس بیش از همیشه، غیرقابل دسترس به نظر می‌رسد. به نظر شما اوضاع در غزه و در سطح منطقه‌ای به کجا خواهد رسید؟

اول از همه، باید متوجه شوید اسرائیل عملیات‌های خود در غزه را واقعا کاهش نداده است. این عملیات‌ها ادامه دارد؛ شاید از قبل کمتر شده باشد، اما آنها قبلا تقریبا ۸۰ درصد از تمام خانه‌های غزه را به‌طور جزئی یا کامل تخریب کرده‌اند. آنها تمام دانشگاه‌ها و بیشتر مدرسه‌ها را ویران کرده‌اند. آنها ۳۴ بیمارستان از ۳۶ بیمارستان را تخریب کرده‌اند. اسرائیل بیش از ۱.۷ میلیون نفر را در منطقه‌ای که بیش از ۱۲ مایل مربع نیست، در هم فشرده‌ است. به‌طور میانگین، ما هر روز شاهد کشته شدن ۵۰ تا ۱۰۰ نفر هستیم؛ و در عین حال، آنها این روز‌ها به لبنان حمله می‌کنند. من به این که می‌گویند اسرائیل قصد دارد عملیاتی محدود در لبنان انجام دهد، باور ندارم. به نظر من، آنها تلاش خواهند کرد یک عملیات نظامی زمینی را اجرا کنند که از دو جهت پیش برود؛ یکی به سمت رودخانه «لیتانی» در تلاش برای بیرون راندن همه افراد از جنوب به شمال رودخانه و شاید فراتر از آن، و یکی به سمت دره بقاع برای قطع هرگونه تماسی میان سوریه و لبنان.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

به نظر من، اسرائیل قصد دارد جنوب لبنان و شاید مناطق بیشتری را برای مدتی طولانی و به طور دائمی کاملا به اشغال درآورد. تنها چیزی که آنها را متوقف می‌کند، میزان تلفات است که به خاطر مبارزه حزب‌الله خواهند داشت. هیچ چیز دیگری آنها را متوقف نمی‌کند.

ممکن است در اینجا یک سوال مطرح شود که وقتی بایدن، رئیس‌جمهور فرانسه و دیگر رهبران غربی می‌گویند اسرائیل حق دارد از خود دفاع کند، آیا به این معناست که «حق دفاع از خود» شامل تهاجم به کشور‌های دیگر، بمباران پایتخت‌های دیگر و اشغال سرزمین دیگران هم می‌شود؟ اگر اسرائیل حق دفاع از خود را دارد، آیا فلسطینی‌ها نیز حق دفاع از خود را دارند؟ مخصوصا که آنها تحت اشغال هستند.

آنچه ما در اینجا می‌بینیم، استاندارد دوگانه وحشتناکی است. فرانسه اعلام می‌کند در کنار ایالات متحده و برخی دیگر از کشور‌های منطقه‌ای، در دفاع از اسرائیل مقابل موشک‌های ایرانی، شرکت داشته است، اما آیا حتی فکر حفاظت از غیرنظامیان فلسطینی بی‌گناه به ذهن هیچ‌کدام از آنها خطور کرده است؟ تاکنون ۵۱ هزار فلسطینی کشته شده و ۱۰ هزار نفر هنوز زیر آوار مفقود هستند. اگر کسانی را که به دلیل بیماری یا به‌خاطر عدم دسترسی به درمان پزشکی خواهند مرد، حساب کنیم، پس از جنگ، تعداد فلسطینی‌های کشته‌شده در غزه، احتمالا از ۱۰۰ هزار نفر فراتر می‌رود.

ایران قبلا یک حمله موشکی بی‌سابقه علیه اسرائیل انجام داده، اما آنها فقط تاسیسات نظامی را هدف قرار دادند. نکته جالب اینجاست که هم حزب‌الله و هم حماس فقط به تاسیسات نظامی حمله می‌کنند، در حالی که اسرائیل در حال بمباران جمعیت غیرنظامی است.



فکر می‌کنید اگر اسرائیل از جنوب لبنان عقب‌نشینی نکند و قصد اشغال آن را داشته باشد، این وضعیت ممکن است به جنگی منطقه‌ای منجر شود؟

قطعا. فکر می‌کنم این دقیقا همان چیزی است که نتانیاهو می‌خواهد. او می‌خواهد منطقه را به جنگ بکشاند. او می‌خواهد ایالات متحده را وارد این جنگ کند. شاید هم از قبل نقشه مشترکی با ایالات متحده دارد، چون فکر نمی‌کنم بایدن نیازی به کشانده شدن داشته باشد. او از قبل در این جنگ است. بایدن در این نسل‌کشی شریک است. من فکر می‌کنم نتانیاهو در تلاش است ایالات متحده را به جنگ وارد کند تا به ایران حمله کند یا در حمله به ایران مشارکت داشته باشد. یکی از اهداف اصلی او نابودی توانایی هسته‌ای ایران است؛ و جایگاه غزه در همه این مسائل کجاست؟

به نظر من، نقشه اصلی نتانیاهو این بود که به‌طور کامل غزه را از نظر قومی پاکسازی کند. او این را پنهان نکرد. در روز دوم جنگ یعنی هشت اکتبر، علنا این را گفت. «ریچارد هخت»، سخنگوی نظامی او، اعلام کرد همه مردم غزه باید به سینا رانده شوند. البته آنها شکست خوردند. اسرائیلی‌ها به‌خاطر استقامت و قهرمانی مردم فلسطین در غزه و عدم همکاری مصر شکست خوردند. مصر متوجه شد که رانده شدن  فلسطینی‌ها به سینا، یک فاجعه امنیتی بزرگ برای مصر به دنبال دارد و امنیت ملی‌اش را تهدید می‌کند. از آنجا که نتانیاهو نتوانست پاکسازی کامل قومی انجام دهد، اکنون در حال نسل‌کشی در غزه است.

با این حال، به نظر من هدف نهایی او این است که وقتی کارش با لبنان تمام شد، سعی کند همه مردم را از شمال غزه بیرون کند و آن را به اسرائیل ضمیمه کند. این برنامه دوم او برای الحاق کامل نوار غزه یا پاکسازی کامل قومی جمعیت غزه است، اما این به آن معنا نیست که او حتما موفق خواهد شد.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی



آیا در آن صورت، بقیه غزه همچنان با شدتی کمتر درگیر جنگ خواهد بود؟

این جنگ ادامه خواهد داشت. نتانیاهو اعلام کرده که قصد دارد اشغال اسرائیل بر غزه را ادامه دهد. او می‌خواهد نوعی ساختار مدنی ایجاد کند که شامل دست‌نشانده‌های محلی است و تحت اشغال اسرائیل کار می‌کنند، همان‌طور که در دهه هشتاد میلادی اسرائیلی‌ها تلاش کردند با برپایی سازمان‌هایی تحت عنوان «لیگ‌های روستایی» در کرانه باختری، همین کار را انجام دهند.


اجازه دهید کمی به عقب برگردیم. فلسطینی‌ها با تفرقه سیاسی عمیقی مواجه هستند که تازه احتمالا امروز بیشتر از همیشه نمود پیدا کرده. اخیرا درباره تحقق وحدت ملی در پکن صحبت‌هایی شده است. اهمیت این مذاکرات چیست؟ فکر می‌کنید نتیجه‌ای از آنها حاصل می‌شود؟

اگر تشکیلات خودگردان فلسطین با اجرای آنها موافقت کند، نتیجه‌بخش خواهد بود. هرچند تاکنون، این‌گونه نبوده است. البته، این مذاکرات چه در مسکو و چه در پکن همیشه اهمیت داشته است. من شخصا هر دو توافق را با همکاری دیگران تنظیم کردم؛ توافق پکن واضح‌تر و مشخص‌تر بود. این توافق شامل سه گام بسیار مشخص برای وحدت ملی می‌شد. اولین گام، تشکیل یک دولت بر اساس توافق ملی واحد بود که مسئولیت هر دو منطقه کرانه باختری و غزه را بر عهده داشته باشد، وحدت آنها را تضمین کند و مانع اجرای نقشه نتانیاهو برای جدا کردن این دو نهاد از یکدیگر شود. گام دوم، طبق توافق قبلی ما در قاهره در سال ۲۰۱۱، شامل طرح درخواست تشکیل جلسه رهبری موقت فلسطین یا رهبری واحد می‌شود. گام سوم، شامل دیدار تمام رهبران جناح‌های فلسطینی برای تدوین برنامه‌ای جهت اجرای این تصمیمات است.

بر اساس این توافق، رئیس‌جمهور(محمود عباس) برای تشکیل دولت توافق ملی باید فورا مشاوره‌های لازم را کلید بزند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. تاکنون تشکیلات خودگردان فلسطین در این جهت پیش نرفته است. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، این توافق روی همان کاغذ باقی می‌ماند.


شما به‌طور علنی از جریان مقاومت در غزه و سراسر فلسطین حمایت کرده‌اید و در یک سال گذشته، تلاش کردید در حمایت از مقاومت گفتمانی در رسانه‌ها راه بیندازید. با این حال، تشکیلات خودگردان فلسطین و حامیانش با اشاره به نسل‌کشی در غزه دائما تاکید کرده‌اند که مقاومت، به‌ویژه مقاومت مسلحانه، نتیجه‌ای جز نابودی نخواهد داشت و بهانه‌ای می‌شود برای اسرائیلی‌ها که به نسل‌کشی و پاکسازی قومی دست بزنند. پاسخ شما به این ادعا چیست؟

کسانی که با مقاومت مسلحانه مخالفند، با هر شکلی از مقاومت مخالفند، نه فقط مقاومت مسلحانه. آنها حتی با مقاومت مسالمت‌آمیز و غیرخشونت‌آمیز هم مخالفند. من را می‌شناسید؛ من تمام زندگی‌ام مدافع و فعال مقاومت غیرخشونت‌آمیز بوده‌ام، اما من همان چیزی را می‌گویم که قانون بین‌المللی می‌گوید. من از حق مردم تحت اشغال برای هر شکلی از مقاومت دفاع می‌کنم. قانون بین‌المللی می‌گوید مردمی که تحت اشغال نظامی هستند، هر کجا که باشند، حق دارند به هر شکلی، از جمله نظامی، مقاومت کنند، به شرطی که حقوق بشردوستانه بین‌المللی را رعایت کنند.

اسرائیل نه تنها افرادی را که درگیر مقاومت مسلحانه هستند، دستگیر می‌کند، بلکه افرادی را که حتی در مقاومت کلامی یا سایر انواع مقاومت مسالمت‌آمیز مشارکت دارند هم بازداشت می‌کند. ضمنا، حماس حداقل پنج سال یعنی از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ به مقاومت غیرخشونت‌آمیز پایبند بود. پاسخ اسرائیل خشونت شدید علیه راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیزی بود که در غزه و کرانه باختری سازماندهی می‌شد.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

خیلی مهم است که جوانان، به‌ویژه آنهایی که در اینجا هستند،  بفهمند سرکوبگر، استعمارگر و مهاجم همیشه سعی می‌کند مردم زیر ستم را از حق مقاومت در برابر بی‌عدالتی منع کند. «فرانتس فانون» درباره حق مردم زیر ستم برای استفاده از خشونت علیه خشونت سرکوبگر صحبت کرد، اما آنچه ما اینجا می‌بینیم حتی از این هم بدتر است؛ این جا سرکوبگر تلاش می‌کند فلسطینی‌ها را از هر شکلی از مقاومت منع کند. اگر شما درگیر مقاومت نظامی شوید، شما را به تروریسم متهم می‌کنند. اگر مقاومت مسالمت‌آمیز کنید، شما را به خشونت متهم می‌کنند. اگر مقاومت کلامی کنید، شما را به تحریک یا فتنه متهم می‌کنند. اگر خارجی باشید و از مسئله فلسطین حمایت کنید، به یهودستیزی متهم می‌شوید. اگر شما یک یهودی باشید و از حقوق فلسطینیان حمایت کنید، شما را یهودستیز خودی می‌خوانند.

این مجموعه‌ای کامل از شعار‌های ایدئولوژیک و تاکتیکی است که دستگاه اسرائیلی برای محروم کردن مردم از حق مقاومت استفاده می‌کند. این فقط یک راه دیگر برای غیرانسانی کردن فلسطینیان است. در هفت اکتبر، اولین واکنش اسرائیل این بود که ماهیت حماس را غیرانسانی جلوه دهد و بلافاصله از تمام فلسطینیان انسان‌زدایی کند. به همین دلیل است که «گالانت» ما را حیوانات انسانی نامید. هدف این است که کشتار غیرنظامیان و کودکان را توجیه کنند، چون در نظر آنها ما اصلا انسان نیستیم.


پس پاسخ شما به برخی از انتقاداتی که از سوی فلسطینیان مطرح می‌شود این است که اسرائیل برای انجام کار‌هایی که می‌کند، نیازی به بهانه ندارد.

البته که نه. بدترین جنایت در جهان این است که قربانی را مقصر بدانیم. این که قربانی را برای کاری که مهاجم با آنها می‌کند، سرزنش کنیم کاملا غیرقابل قبول است.


اگر همین فردا، تشکیلات خودگردان فلسطین با برپایی نوعی دولت وحدت ملی موافقت کند، معنای این دولت وحدت چیست؟ با توجه به این که اختلاف اساسی نه تنها بر سر چگونگی مقاومت در برابر اشغال اسرائیل بلکه بر سر این است که آیا اصلا باید مقاومتی صورت گیرد یا نه؟

خب، البته این یک مشکل بزرگ است. اما به نظر من، دو دلیل اصلی برای تفرقه داخلی فلسطین وجود دارد.

اول، اختلاف نظر در مورد برنامه است. تشکیلات خودگردان فلسطین و تا حدود زیادی، احزاب کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین به توافق اسلو باور داشتند. آنها به توافق اسلو نه فقط به چشم توافق بلکه به عنوان یک رویکرد نگاه می‌کردند، یعنی معتقد بودند مشکل از طریق مذاکره با طرف اسرائیلی حل می‌شود، حتی وقتی توازن قدرت به‌شدت به نفع اسرائیل است. این جریان به دو توهم باور داشت. اولین توهم این بود که جنبش صهیونیستی و اسرائیل به‌عنوان یک نهاد، آماده مصالحه با فلسطینی‌ها هستند.

هرچند زندگی نشان داده که آنها آماده این کار نیستند مثلا وقتی «کنست» اسرائیل تصمیم گرفت اجازه تشکیل دولت فلسطینی را ندهد، این موضوع به خوبی ثابت شد. کل ایده مصالحه زمانی که «کنست» قانون «دولت-ملت» را تصویب کرد، از بین رفت. بر اساس این قانون، حق تعیین سرنوشت در سرزمین تاریخی فلسطین به‌طور انحصاری برای یهودیان است؛ بنابراین خط اسلو شکست خورد؛ در واقع اسرائیل آن را از بین برد. رویکردی که به مصالحه باور داشت نیز شکست خورد. توهم دیگری که این رویکرد به آن اعتقاد داشت این بود که ایالات متحده می‌تواند بین فلسطینی‌ها و اسرائیل میانجی‌گری کند. این نیز شکست خورد، چون ایالات متحده به‌طور کامل جانب اسرائیل را گرفته است. از آنجا که این جریان شکست خورده، دلیل آن برنامه‌ای هم که باعث تفرقه داخلی می‌شد، از بین رفته است.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

دومین دلیل تفرقه داخلی، رقابت بر سر قدرت بین فتح و حماس بود. بیایید صادق باشیم و این را بپذیریم. حماس غزه را اداره می‌کرد. فتح کرانه باختری را اداره می‌کرد. امروز دیگر قدرتی وجود ندارد. غزه اشغال شده است و کرانه باختری نیز کاملا در اشغال قرار دارد؛ بنابراین دیگر دلیلی برای رقابت بر سر قدرتی که وجود ندارد، نیست. این یک قدرت بدون قدرت است.


اما همچنان اختلافات اساسی بر سر استراتژی وجود دارد، حتی نه در مورد مقاومت، بلکه بر سر خود ایده مقاومت.

قطعا، زیرا برخی هنوز به اسلو اعتقاد دارند و هنوز رویای بازگرداندن آنچه از دست رفته را در سر می‌پرورانند. آن‌ها، اما اکنون اقلیتی بسیار کوچک هستند. به همین دلیل ما می‌گوییم راه وحدت از دو مرحله می‌گذرد. مرحله موقت این است که راهی پیدا کنیم تا بتوانیم مصالحه کنیم و نوعی رهبری واحد موقت ایجاد کنیم، زیرا بحرانی که در آن هستیم نمی‌تواند به همین شکل رها شود. خطراتی هم که با آن مواجه هستیم بسیار زیاد است. مرحله دوم به انتخابات آزاد و دموکراتیک منجر می‌شود که فلسطینیان در داخل و خارج از فلسطین را در بر گیرد. تنها در آن زمان است که مردم تصمیم خواهند گرفت کدام استراتژی باید به‌شکل دموکراتیک پذیرفته شود.

البته باید به شما بگویم، اگر در سال ۲۰۲۱ انتخابات داشتیم، شاید این جنگ رخ نمی‌داد.


آیا منظور شما این است که رئیس‌ تشکیلات خودگردان انتخابات را به بهانه بیت‌المقدس لغو کرد؟ بهانه این بود که اسرائیلی‌ها به فلسطینی‌های ساکن بیت‌المقدس که کارت اقامت دائم اسرائیل را دارند، اجازه نمی‌دهند که در انتخابات شرکت کنند. درست است؟

دقیقا. این بهانه بود، چون زمانی که در مصر با جناح‌های فلسطینی ملاقات کردیم، نقشه‌ای داشتیم تا این مسئله را دور بزنیم و همه با این نقشه موافقت کردند. ما قصد داشتیم بدون اجازه اسرائیل و بدون دادن قدرت وتو به اسرائیل، انتخابات را در بیت‌المقدس برگزار کنیم. نقشه ما این بود که ۱۵۰ صندوق رای را در سراسر بیت‌المقدس پخش کنیم و سپس برای نظارت در اطراف صندوق‌ها، ۲۰ دوربین نصب کنیم. گفتیم بگذارید اسرائیل تلاش کند ما را متوقف کند. مطمئنم اگر آن سیستم را داشتیم، تعداد جوانانی که رای می‌دادند بسیار بیشتر از فلسطینی‌هایی بود که طبق ترتیبات اسلو در بیت‌المقدس رای می‌دادند. چون این یک عمل چالش‌برانگیز و نوعی مقاومت در برابر مقامات اسرائیلی بود. با این وجود، متاسفانه انتخابات لغو شد. اگر انتخابات داشتیم، هیچ حزبی اکثریت مطلق را نداشت. به هر حال، بر اساس تمام نظزسنجی‌های موجود، این برای وضعیت امروز نیز صدق می‌کند، چون ما اکنون یک سیستم کاملا نسبی داریم. فکر می‌کنم اگر یک دولت کثرت‌گرا و یک سیستم کثرت‌گرا داشتیم، این می‌توانست وضعیتی ایجاد کند که محاصره غزه احتمالا شکسته شود. شاید اصلا ما این جنگ را هم دیگر نداشتیم.


بسیاری گفته‌اند که کرانه باختری نقش زیادی در حمایت از غزه و مقاومت در برابر اشغال ایفا نکرده است. مردم غزه امیدوار بودند که یک انتفاضه مردمی به‌عنوان جبهه‌ای مستقل در جنگ شکل بگیرد. ارزیابی شما از نقش کرانه باختری چیست و فکر می‌کنید چه چیزی مانع از ایفای نقش فعال‌تر در مقاومت می‌شود؟

من هرگز موافق نبودم و اصلا از هیچ رویکردی که کرانه باختری را از غزه و بیت‌المقدس را از کرانه باختری جدا کند، خوشم نمی‌آید. ببینید، زمانی بود که اکثر فعالیت‌های مقاومتی در اینجا در کرانه باختری انجام می‌شد. در آن زمان، مردم فریاد می‌زدند: «غزه کجاست؟ چرا غزه کاری نمی‌کند؟» در سال ۲۰۲۱ تا زمانی که غزه وارد کار شود، مرکز اصلی مبارزه فلسطینیان در بیت‌المقدس بود؛ بنابراین من با این نوع جداسازی مخالفم. فکر می‌کنم کرانه باختری از سال ۲۰۱۵ در یک نوع جدیدی از انتفاضه زندگی می‌کند.

مردم به دلیل گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیل و آنچه اسرائیل در تلاش است انجام دهد، مجبورند مقاومت کنند. من حرف کسانی را که می‌گویند کرانه باختری مشارکت نمی‌کند به چالش می‌کشم، چون ارتش اسرائیل نمی‌تواند بدون مواجهه با مقاومت مردمی وارد هیچ شهر، روستا یا اردوگاهی شود. هرچند، شرایط در کرانه باختری، از نظر حضور ارتش اسرائیل و از نظر تعداد افرادی که دستگیر شده‌اند، متفاوت است. تا امروز، صحبت از یازده هزار نفر است. این شرایط به رفتار منفعلانه، منفی و غیرسازنده تشکیلات خودگردان فلسطین هم مربوط می‌شود.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

ما باید بفهمیم که اهداف مبارزه بسیار زیاد است. از این منظر، هدف اول مبارزه فلسطینی امروز این است که در فلسطین بمانیم، پایدار باشیم و بمانیم. این که تعداد فلسطینیانی که حتی پس از جابه‌جایی ۷۰ درصد از مردم فلسطین در فلسطین باقی مانده‌اند اکنون بیشتر از تعداد یهودیان اسرائیلی است، بزرگترین معضل و نقص بزرگ جنبش صهیونیستی است. به همین دلیل معتقدم مسئله ماندن در فلسطین بسیار حیاتی است.

البته مسئله فقط ماندن نیست. اگر ما مقاومت نکرده بودیم، حضور مردم در اینجا و پرشمار بودن جمعیت، چندان موثر نبود؛ بنابراین هدف اول این است که مردم بمانند. هدف دوم این است که آنها باید در برابر بی‌عدالتی، اشغال و آپارتاید مقاومت کنند. به همین دلیل من مردم سال ۱۹۴۸ را سرزنش نمی‌کنم اگر در سیستم فاشیستی خیلی فعال نیستند. همین که در فلسطین بمانند، کافی است.


آیا کرانه باختری هدف بعدی اسرائیل است؟

کرانه باختری هدف اصلی قبل از غزه است. جنگ غزه به خاطر کرانه باختری در حال وقوع است. نتانیاهو می‌خواهد کرانه باختری را ضمیمه کند. این نه فقط خواست نتانیاهو و دولت او که خواست کل تاسیسات صهیونیستی است. هرچند آنها نمی‌توانند کرانه باختری را با وجود همه این مردم ضمیمه کنند. به همین دلیل، آنها در حال ترکیب گسترش شهرک‌ها و ضمیمه‌سازی تدریجی با جابجایی فلسطینیان هستند، چه با زور و چه با ایجاد شرایط اجتماعی و اقتصادی دشوار. به همین دلیل، باید درک کنیم که هدف اصلی این حمله کلان، کرانه باختری است که البته شامل قدس هم می‌شود.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی

نتانیاهو به‌طور علنی می‌گوید در حال اصلاح اشتباه «بن‌گوریون» است که فلسطینیان باقی‌مانده در سال ۱۹۴۸ را جابجا نکرد، کرانه باختری و غزه را به اشغال درنیاورد و جمعیت آن را اخراج نکرد. علاوه بر این، نتانیاهو فکر می‌کند در حال اصلاح اشتباه «رابین» است که امکان یا پتانسیل نوعی خودگردانی محدود فلسطینی‌ها را بررسی کرده بود. او همچنین فکر می‌کند که در حال اصلاح اشتباه «شارون» است که مجبور بود در سال ۲۰۰۵ از غزه خارج شود. این طرز فکر نتانیاهو است؛ او خود را بزرگ‌ترین رهبر صهیونیستی بعد از «جابوتینسکی» می‌داند. هدف اصلی او ضمیمه‌سازی کامل همه فلسطین و فراتر از آن است. شما آنچه را که ترامپ گفت شنیدید؛ او تازه متوجه شده که اسرائیل خیلی کوچک است و باید گسترش یابد.


فکر می‌کنید در میان این همه ناامیدی جایی برای امید وجود دارد؟

بله، امید زیادی وجود دارد. امید در تاب‌آوری مردم وجود دارد. امید در مقاومت مردم وجود دارد. من به نسل جوان حاضر در فلسطین ایمان دارم. فکر می‌کنم آنها الگو‌های فوق‌العاده‌ای از تاب‌آوری و مقاومت را نشان می‌دهند. من فقط درباره مقاومت نظامی یا حتی مقاومت مدنی صحبت نمی‌کنم. من درباره این جنبش خارق‌العاده در میان نسل جوان فلسطینی در سطح جهانی صحبت می‌کنم، به‌ویژه در کشور‌هایی مانند ایالات متحده و اروپا، جایی که نسل جدیدی از فلسطینی‌ها متولد شده و توان تازه‌ای در وجودشان متبلور شده است.

فکر می‌کنم که ۷ اکتبر در همه جا به نسل جوان فلسطینی‌ها جان تازه‌ای بخشید. فکر می‌کنم این اتقاق، مسیر را برای نوع جدیدی از وحدت فلسطینی حول یک پروژه یکپارچه که شامل همه فلسطینی‌ها در داخل و خارج فلسطین می‌شود، باز می‌کند.

آینده مبارزه فلسطینی‌ها،‌ در روزگار نسل‌کشی و پاکسازی قومی
 
 



منبع: mondoweiss

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی